سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سکوی پرواز

عید قربان عید عبادت و بندگی بر همه مسلمانان جهان تهنیت باد.

 

مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم ؛ مرا سپاس گویید وناسپاسی مکنید .   سوره مبارکه بقره ، آیه 152

قوم به حج رفته به حج رفته اند

  

بی تو در این بادیه کج رفته اند

  

کعبه تویی کعبه بجز سنگ نیست

  

آیینه ای مثل تو بیرنگ نیست

 (مرحوم آقاسی)

عید قربان عید عبادت و بندگی و عید اطاعت از قادر یکتا بر همه مسلمانان جهان ، بخصوص هموطنان عزیز گرامی تهنیت باد.

 عید قربان که پس از وقوف در عرفات (مرحله شناخت) و مشعر (محل آگاهی و شعور) و منا (سرزمین آرزوها، رسیدن به عشق) فرا مى رسد، عید رهایى از تعلقات است. رهایى از هر آنچه غیرخدایى است. در این روز حج گزار، اسماعیل وجودش را، یعنى هر آنچه بدان دلبستگى دنیوى پیدا کرده قربانى مى کند تا سبکبال شود.

عید قربان

عید قربان، جشن رهیدگی از اسارت نفس و شکوفایی ایمان و یقین بر همه ابراهیمیان مبارک باد


[ دوشنبه 87/9/18 ] [ 5:37 عصر ] [ مهاجر ]

                            سالروز شهادت امام محمد باقر(ع) بر عموم رهروان و شیعیان ایشان تسلیت باد                

 

   زندگانی امام باقر علیه السلام در یک نگاه

زندگانی امام باقر علیه السلام

نام : محمد.

کنیه : ابو جعفر و ابوجعفر اول .

القاب : باقر, شاکر, هادى , امین , شبیه -به خاطر شباهت ایشان به پیامبراکرم (ص )-.

مـشهورترین لقب آن حضرت , باقر است . پیامبر اکرم (ص ) به واسطه جابربن عبداللّه انصارى , آن حضرت را به این لقب, ملقب کرد و به ایشان سلام رساند.

منصب : معصوم هفتم و امام پنجم شیعیان .

تاریخ ولادت : اول رجب سال 57 هجرى .

برخى از مورخان , ولادت ایشان را در سوم صفر سال 57 هجرى دانسته اند.

محل تولد: مدینه مشرفه , در سرزمین حجاز (عربستان سعودى کنونى ).

نسب پدرى : امام زین العابدین , على بن حسین بن على بن ابى طالب (ع ).

نام مادر: فاطمه , دختر امام حسن مجتبى (ع ) که مکنى به ام عبداللّه بود.

ایـن بـانـوى ارجـمـند, از زنان بزرگ عصر خویش بود که امام صادق (ع ) درباره شان و منزلت او, فـرمـود: جـده ام , فـاطمه بنت حسن , صدیقه بود و در آل امام حسن (ع ) زنى به درجه و مرتبه او نرسید.

چـون نـسـب امـام مـحـمـد بـاقر(ع ), هم از پدر و هم از مادر, به امام امیرالمؤمنین (ع )و فاطمه زهرا(س ) مى رسد, به ایشان علوى بین علویین و فاطمى بین فاطمیین گفته مى شود.

مـدت امـامـت : از زمـان شهادت پدرش , امام زین العابدین (ع ) در سال 95 تا سال114 هجرى , به مدت 20 سال .

تاریخ و سبب شهادت : هفتم ذى حجه سال 114 هجرى , در سن 57 سالگى (و به قولى ربیع الاول یا ربیع الاخر سال 114 هجرى ) به وسیله زهرى که ابراهیم بن ولید عبدالملک , در ایام خلافت هشام بن عبدالملک , به آن حضرت خورانید.

محل دفن : قبرستان بقیع , در مدینه مشرفه , در جوار قبر پدرش , امام زین العابدین (ع ) و عمویش , امام حسن مجتبى (ع ) و فرزندش , امام صادق (ع ).

همسران :1. ام فروه بنت قاسم . 2. ام حکیم و چند ام ولد.

فرزندان :1. امام جعفر صادق (ع ). 2. عبداللّه . 3. ابراهیم . 4. عبیداللّه . 5. على .6. زینب . 7. ام سلمه .

 

اصحاب :

تعداد اصحاب , یاران و راویان آن حضرت , بیش از آن است که بتوان نام همه آنان را در این جا آورد, به ناچار نام برخى از بزرگان آنان را ذکر مى کنیم :

1. زرارة بن اعین .

2. معروف بن خربوذمکى .

3. ابو بصیر اسدى .

4. فضیل بن یسار.

5. محمدبن مسلم .

6. یزید بن معاویه عجلى .

ایـن شـش نـفـر, در علم رجال , به اصحاب اجماع اولى شهرت یافته اند که فقها وحدیث شناسان شیعه , اتفاق نظر و اجماع دارند بر صحت نقل روایت آنان از امام معصوم (ع ).

7. حمران بن اعین .

8. بکیر بن اعین .

9. عبدالملک بن اعین .

10. عبدالرحمن بن اعین .

11. محمد بن اسماعیل بن بزیع .

12. عبداللّه بن میمون .

13. محمد بن مروان .

14. اسماعیل بن فضل هاشمى .

15. ابو هارون مکفوف .

16. ظریف بن ناصح .

17. سعید بن ظریف .

18. اسماعیل بن جابر خثعمى .

19. عقبة بن بشیر اسدى .

20. کمیت بن زید اسدى .

21. جابر بن یزید جعفى .

مـشهورترین لقب آن حضرت , باقر است . پیامبر اکرم (ص ) به واسطه جابربن عبداللّه انصارى , آن حضرت را به این لقب, ملقب کرد و به ایشان سلام رساند.

زمامداران معاصر

 1. معاویة بن ابى سفیان (35- 60ق .).

2. یزید بن معاویه (60- 64ق .).

3. معاویة بن یزید (64- 64ق .).

4. عبداللّه بن زبیر (64- 73ق .).

5. مروان بن حکم (64- 65ق .).

6. عبدالملک بن مروان (65- 86ق .).

7. ولید بن عبدالملک (86- 96ق .).

8. سلیمان بن عبدالملک (96-99ق .).

9. عمربن عبدالعزیز (99- 101ق .).

10. یزید بن عبد الملک (101- 105ق .).

11. هشام بن عبدالملک (105- 125ق .).

از مـیان خلفاى مذکور, تنها عبداللّه بن زبیر, که به مدت ده سال بر حجاز و عراق حکومت کرد, از غیر بنى امیه بود و بقیه , همگى از سلسله بنى امیه و از دو تیره فرزندان ابوسفیان و فرزندان حکم بـن عـاص بـودند و تمامى آنان جز معاویة بن یزید(معروف به معاویه ثانى ) و عمربن عبدالعزیز در اذیت و آزار اهل بیت پیامبراکرم (ص ) و امامان شیعه اتفاق داشتند.

رویدادهاى مهم 1. حـضـور امـام مـحـمد باقر (ع ) در واقعه کربلا, در سن چهار سالگى , به همراه پدرش , امام زین العابدین (ع ) در محرم سال 61 هجرى .

2. شهادت امام زین العابدین (ع ), پدر ارجمند امام محمد باقر (ع ), در سال 95هجرى .

3. مباحثات و احتجاجات امام محمد باقر (ع ) با بزرگان مذاهب و ادیان , درباره اثبات حقانیت اهل بیت (ع ).

4. ضـرب سـکه اسلامى , براى پول رایج خلافت اسلامى , و اسقاط سکه رومى توسط عبدالملک بن مروان , در سال 76 هجرى , با مشورت و یارى امام محمدباقر(ع ).(1) 5. احضار امام محمد باقر (ع ) و فرزندش , امام جعفر صادق (ع ) به شام از سوى هشام بن عبدالملک .

6. تـاسـیس پایه هاى اصلى حوزه علوم اهل بیت (ع ) در مدینه , و تربیت شاگردان مبرز توسط امام محمد باقر(ع ).

7. مـسـمـومـیت و شهادت امام محمد باقر (ع ), درسال 114 هجرى , به دست ابراهیم بن ولید بن عبدالملک , والى مدینه , به دستور خلیفه وقت , هشام بن عبدالملک .

8. به خاک سپارى بدن مطهر امام محمد باقر (ع ) در قبرستان بقیع , در مدینه , درکنار قبر پدرش , امـام زیـن الـعـابـدیـن (ع ) و عمویش , امام حسن مجتبى (ع ), توسطامام جعفر صادق (ع ) و سایر بازماندگان .

داستان ها 1. موعظه امام محمد باقر (ع ) به صوفى عصرش محمد بن منکدر, یکى از متصوفان مشهور عصر خویش بود که در عبادت ظاهرى و انجام فرایض و مـسـتحبات اسلامى سعى بلیغى داشت , به طورى که از همه کارها دست برداشته , تنها به عبادت مى پرداخت .

او اوقـات شـب را مـیان خود, مادر و خواهر خویش تقسیم کرده بود تا هر کدام ازآنان ثلث شب را بیدار بوده و به نماز و تهجد بپردازند. چون خواهرش درگذشت ,شب را با مادرش تقسیم کرد که هر کدام نیمى از آن را مشغول عبادت باشند و چون مادرش وفات یافت , وى تمام شب را بیدار بود و به راز و نیاز مى پرداخت .

مـحـمـد بن منکدر روزى در جمع مریدانش گفت : من گمان نداشتم که على بن حسین (زین الـعـابـدین ) خلفى چون خود به یادگار گذاشته باشد تا این که روزى فرزندش محمد باقر (ع ) را دیـدم و خـواسـتـم وى را پندى دهم , اما او به من پندى داد ودرسى آموخت . مریدانش پرسیدند: مـحـمـد باقر (ع ) به چه چیز تو را پند داد؟

وى جریان ملاقات خویش با امام محمد باقر (ع ) را این گونه بیان کرد: در یـکـى از روزهاى بسیار گرم , براى انجام کارى به بیرون مدینه مى رفتم , در بین راه محمد بن على (ع ) را دیدم که فربه و تناور بود و بر دو غلام خویش تکیه کرده ,مى آمد. با خود گفتم بزرگى از بـزرگـان قـریـش براى طلب دنیا در چنین حالتى بیرون آمده است , هم اکنون وى را موعظه خواهم کرد. هـمـیـن که به او رسیدم , سلام کردم . محمد بن على (ع ) نفس زنان و عرق ریزان جواب سلام مرا داد.

منبع:سایت تبیان


[ شنبه 87/9/16 ] [ 8:32 عصر ] [ مهاجر ]

                                                                          

* ندای رهبری *

"معنای بسیج"

 

بسیج یعنی حضور
بسیج یعنی حضور بهترین و بانشاط ترین و باایمان ترین نیروهای عظیم ملت در میدان هایی که برای منافع ملی، برای اهداف بالا، کشورشان به آنها نیاز دارد، همیشه بهترین و خالص ترین و شرافتمندترین و پرافتخارترین انسانها این خصوصیات را دارند. بسیج در یک کشور، معنایش آن زمره‌ای است که حاضرند این پرچم افتخار را بر دوش بکشند و برایش سرمایه گذاری کنند.
سخنرانى رهبر معظم انقلاب و فرمانده کلّ قوا در اجتماع بزرگ بسیجیان شرکت کننده در اردوى فرهنگى، رزمىِ یاران امام على(ع) 29/ 07/ 79

بسیج یعنی ایمان عاشقانه
علت اینکه در کشور ما بسیج این طور درخشان شد و شکفت چه بود؟ ایمان عاشقانه، ایمان عمیق، ایمان توام با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است، مثل بعضی از ملتهای دیگر، عواطف در این ملت جوشان است کلید بسیاری از مشکلات است. این ایمان با آن عواطف همراه شد و این رودخانه عظیم خودشان را به این دریای پهناور تبدیل کرد و مشکلات را در هر جایی که لازم بود از بین برد.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار گروه کثیرى از پاسداران و بسیجیان به مناسبت میلاد امام حسین(ع) و روز پاسدار 02/ 09/ 77

بسیج یعنی پاک ترین انسانها
بسیج عبارت است از مجموعه‌ای که در آنها پاک ترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شده اند. ... مجموعه‌ای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می کند...بسیج در حقیقت مظهر یک وحدت مقدس میان افراد ملت است...بسیج در واقع مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل، برای سربلند کردن کشور و ملت است.
بیانات مقام معظم رهبرى در جمع بسیجیان به‏مناسبت هفته بسیج‏ 05/ 09/ 76

بسیج یعنی حرکت
بسیج یک حرکت بی ریشه و سطحی و صرفاً ازروی احساسات نیست، بسیج یک حرکت منطقی و عمیق و اسلامی و منطبق بر نیازهای دنیای اسلام
و به طریق اولی جامعه اسلامی است. قرآن کریم می فرماید:
[ هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین] ای پیامبر، خدای متعال تو را، هم به وسیله نصرت خودش و هم از طریق مؤمنین مؤید قرار داد و کمک کرد. این خیل عظیم مؤمنینی که در اینجا مورد اشاره آیه قران قرار گرفته اند، عبارت دیگری است از آنچه که امروز به نام بسیج در جامعه ما قرار دارد.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار فرماندهانِ نواحى، پایگاهها و گردانهاى بسیج سراسر کشور به مناسبت هفته بسیج‏ 08/ 09/ 74

بسیج یعنی قدرت
این کار خدا بود که بسیج ملت ایران بتواند در سخت ترین میدانها که همان میدان جنگ است چنان قدرتی از خود نشان بدهد که دیرباورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است...بسیج یعنی کل نیروهای مؤمن و حزب اللهی کشور ما این که امام گفتند «بسیج بیست میلیونی» یعنی این.
سخنرانى در مراسم ویژه‏ى روز بسیج در پادگان امام حسن مجتبى(ع) 05/ 09/ 69

بسیج یعنی تلاش و جهاد مخلصانه
اگر نبود آن همه تلاش و جهاد مخلصانه که شما رزمندگان نیروهای مسلح و بسیج مردمی در دوران جنگ هشت ساله نشان دادید و حقیقتاً اسلام را روسفید و امت رسول الله (صلی الله علیه و آله) را سربلند ساختید و اگر نبود خونهای مطهر و معطری که در راه خدا بر زمین ریخته شد؛ یقیناً امروز از نظام اسلامی اثری نبود و پرچم قرآن چنین سربلند نمی شد.
پیام به خانواده‏هاى شهدا، اسرا و مفقودان، در آستانه‏ى هفته‏ى دفاع مقدس‏ 23/ 06/ 68

بسیجی یعنی مغز متفکّر
بسیجی یعنی دل باایمان، مغز متفکّر
دارای آمادگی برای همه میدانهایی که وظیفه این انسان را به آن میدانها فرا می خواند، این معنای بسیجی است.
بیانات مقام معظم رهبرى در جشن بزرگ منتظران ظهور همزمان با هفته بسیج و روز ولادت حضرت مهدى(عج) 03/ 09/ 78

بسیج یعنی آبادانی
امروز هم، بسیجی برای کشور دل می سوزاند برای آبادانی کشور تلاش می کند، برای حفظ استقلال ملی، هرچه بتواند کار می کند و از جان خود هم می گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن می خواهد از روزنه‌ای، چه اقتصادی و سیاسی و چه فرهنگی
به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او می ایستد و با مشت به صورتش می کوبد......امام فرمودند «بسیج باید سازماندهی بشود، باید یکدیگر را بشناسند، باید آمادگی به وجود بیاورند و آن را حفظ کنند» امروز هم تکلیف بزرگ شما همین کارست. خیال نکنند که بسیج یک امر احساسی است. بسیج یک امر منطقی و فکری و ریشه دار و عمیق است و کسانی که در کار این حقیقت بزرگ شرکت دارند؛ همه آحاد ملتند، هر کسی که بسیجی است باید به بسیجی بودن خود افتخار کند. بسیجی بودن، مایه سرافرازی و سربلندی پیش پروردگار است. .... فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواستهای حقیر، نشدن است.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار فرماندهانِ نواحى، پایگاهها و گردانهاى بسیج سراسر کشور به مناسبت هفته بسیج‏ 08/ 09/ 74

بسیج یعنی ارزش
هفته بسیج در حقیقت فرصت و بهانه‌ای برای زنده نگه داشتن ارزشها و روح بسیجی در آحاد ملت، مخصوصاً جوانان پرشور و مدافعان عاشق صادق است. ... همان طور که امام و پیشوای راحل عظیم الشأن ما فرمودند، من هم آرزو می کنم و از خدا می‌خواهم که با بسیجیان محشور باشم. بسیج یک افتخار و یک ارزش است. سعی کنید این روحیه بسیجی را برای کشور و انقلاب و اسلام حفظ کنید.
سخنرانى در دیدار با جمع کثیرى از نیروهاى مقاومت بسیج، گروهى از پرستاران و جمعى از پرسنل نیروى دریایى ارتش 07/ 09/ 69

بسیج یعنی الگو
شما بسیجی ها باید به گونه ای رفتار کنید که احترام و محبت مردم جلب شود. شما باید نمونه اخلاق و تواضع و مهربانی و رعایت مقررات باشید. آن کسی بسیجی تر است که مقررات را بیشتر رعایت می کند، به خاطر آنکه این فرد بیشتر از همه برای نظام دل می سوزاند و مقررات، لوازم قطعی اداره درست نظام است.
سخنرانى در مراسم بیعت جمع کثیرى از بسیجیان نمونه‏ 06/ 04/ 68

بسیج یعنی سعادت ابدی
روحیه بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بر دوش دارد که همان بار هدایت الهی و سعادت انسانهاست - به سرمنزل برساند، لذا بسیج تمام شدنی نیست.
بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار فرماندهان «بسیج» سراسر کشور 27/ 08/ 71

بسیج یعنی یک فرهنگ
بعضى در میدان بسیج، خلوص و صفایشان مثل خورشید مى‏تابد و انسان را مجذوب مى‏کند. به‏هرحال، بسیج یک فرهنگ است؛ بسیج، یک ذهنیت برجسته و والا در جامعه‏ى ماست...شما آن نسلى هستید که اگر خوب عمل کردید، آینده‏ى این کشور را - صد سال، دویست سال یا بیشتر - تضمین خواهید کرد. همین بیدار شدن، همین حساس بودن، همین انگیزه داشتن، همین ایمان، همین امید، همین تکیه به هدایت الهى و اعتماد به کمک الهى، قواره‏ى اصلى بسیج است؛ این یک فرهنگ است. اگر این‏طور حرکت کنیم، خداى متعال کمک خواهد کرد. کمک الهى متعلق به همه‏ى خلایق است؛ به شرطى که خودشان را آماده‏ى دریافت این کمک کنند؛ دستشان را دراز کنند و این میوه را بچینند؛ از جا بلند شوند، همت کنند و از این میوه استفاده کنند؛ این، در اختیار همه است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار هزاران نفر از بسیجیان در سالروز شهادت حضرت امام صادق (ع) بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار هزاران نفر از بسیجیان در سالروز شهادت حضرت امام صادق (ع) 07/ 09/ 84

بسیج یعنی مظهر تجدد و نوگرایى
بسیجى یعنى چه ؟ بسیج یعنى به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانى؟ میدان چالش‏هاى حیاتى و اساسى. میدان‏ها و چالش‏هاى اساسى زندگى چیست؟ فقط آن وقتى است که به کشورى حمله شود و مردم آن کشور به صحنه بیایند تا از مرزهاى خودشان دفاع کنند؟ البته که نه؛ این فقط یکى از موارد به میدان آمدن است. آن وقتى هم که هویت ملى و سیاسى یک ملت مورد مناقشه قرار مى‏گیرد، جاى به میدان آمدن است. آن وقتى هم که به فرهنگ و اعتقادات و باورهاى ریشه‏دار یک ملت اهانت مى‏شود و آن را تحقیر مى‏کنند، جاى به میدان آمدن است. آن وقتى هم که نسل برگزیده‏ى یک ملت احساس مى‏کنند از غافله‏ى دانش عقب مانده‏اند و باید علاجى بکنند، جاى به میدان آمدن است. آن وقتى هم که احساس بشود پایه‏هاى یک زندگى مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش دارد تا ترمیم و یا استوار شود، جاى به میدان آمدن است. آن وقتى هم که جبهه‏هاى فکرى و فرهنگى دنیا براى تسخیر ملتها با ابزارهاى فوق مدرن مى‏آیند تا ملتى را از سابقه و فرهنگ و ریشه‏ى خود جدا کنند و براحتى آن را زیر دامن خودشان بگیرند، جاى به میدان آمدن است. همه‏ى اینها انسانهایى را مى‏طلبد که نیاز را احساس کنند...تجدد و نوگرایىِ حقیقى و باز کردن میدان‏هاى تازه‏ى زندگى، مطلوب اسلام است؛ اصلاً اسلام این را از انسان خواسته؛ این به برکت تأمل، تعمق، کار درست، کار فکرى، تلاش عملى، مجاهدت، استقبال از کار و از خطر در همه‏ى میدان‏ها، و همتها را بلند کردن به‏دست مى‏آید. این کارها مربوط به کیست؟ مربوط به بسیج است. اگر بسیج را درست معنا کنیم، همین است. بسیج همچنین یعنى انسان باهمتى که غیرت دینى و دانایىِ فکرى و نیازشناسى و ابتکار و جوشش ذهنى و خلاقیت دارد و وارد میدان مى‏شود.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار دانشجویان بسیجى‏ 05/ 03/ 84

 

"نقش بسیج"

 

حافظ استقلال و افتخارات ملی
چرا در تبلیغات جهانی و رادیوها به بسیج اهانت می شود؟ بسیج را که در خور تشویق و تعظیم و تحسین است مورد اهانت و بی مهری قرار می‌دهند؟ چون نقش بسیج را در حفظ استقلال ملی، در حفظ غرور ملی در حفظ افتخارات ملی، در تأمین منافع ملی، و بالاخره از همه در اعلاء پرچم اسلام و نظام جمهوری اسلامی می‌دانند به جد با بسیج دشمنند، امّا دشمنی آنها فایده‌ای ندارد.
سخنرانى رهبر معظم انقلاب و فرمانده کلّ قوا در اجتماع بزرگ بسیجیان شرکت کننده در اردوى فرهنگى، رزمىِ یاران امام على(ع) 29/ 07/ 79

تضمین آینده‏ى کشور
شما آن نسلى هستید که اگر خوب عمل کردید، آینده‏ى این کشور را - صد سال، دویست سال یا بیشتر - تضمین خواهید کرد. همین بیدار شدن، همین حساس بودن، همین انگیزه داشتن، همین ایمان، همین امید، همین تکیه به هدایت الهى و اعتماد به کمک الهى، قواره‏ى اصلى بسیج است.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در دیدار هزاران نفر از بسیجیان در سالروز شهادت حضرت امام صادق (ع) 07/ 09/ 84

امنیت کشور
انکار بسیج و بی احترامی به آن، یا نابخردانه است، یا خائنانه است. تا وقتی برای این کشور امنیت لازم است تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد. یعنی همیشه، چون همیشه احتیاج به امنیت هست، به نیروی بسیج به انگیزه بسیجی، به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.
متن کامل بیانات مقام معظم رهبرى و فرمانده کلّ قوا در مراسم دیدار گروه کثیرى از سپاهیان و بسیجیان در مشهد 10/ 06/ 78

 

 

"الگوی بسیج"
من به بسیجیان عزیز فعّال این کشور علوی و فاطمی، عرض می کنم؛ امیرالمؤمنین علیه الصّلاه والسلام را الگوی خودتان قرار دهید که بهترین و بزرگترین الگو برای بسیجیان مسلمان در همه عالم، علی ابن ابیطالب علیه السلام است.
بیانات مقام معظّم رهبرى در دیدار مدّاحان به مناسبت ولادت حضرت زهرا(س) 03/ 09/ 73

 

 


[ یکشنبه 87/9/3 ] [ 6:54 عصر ] [ مهاجر ]
توجه توجه : ترجمه قرآن در موبایل
با همکاری موسسه تبیان و شرکت ایرانسل دریافت ترجمه قرآن کریم از طریق پیامک موسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان وابسته به سازمان تبلیغات اسلامی به منظور گسترش فرهنگ و ارزش های دینی اسلامی در محیط مجازی و در راستای پروژه ویترین ایرانسل که در حال حاضر سرویس متنی آن فعال می باشد، با همکاری شرکت ایرانسل اقدام به تهیه متن برای این سرویس نموده است. پروژه دوم این سرویس همزمان با مبعث پیامبر اکرم (ص)، توسط مؤسسه تبیان به عنوان تأمین‌کننده محتوای غنی فرهنگی و اسلامی برای تمام مشترکان ایرانسل به مرحله بهره‌برداری رسید و دومین محتوای این سرویس با نام ترجمه فارسی متن قرآن کریم ایجاد گردید. به همین منظور تمامی مشترکان و کاربران ایرانسل می‌توانند با ارسال پیامک به شماره 8282 و درج کلمه Quranf و شماره سوره و شماره آیه با فاصله در پیام کوتاه خود ترجمه فارسی آیه مورد نظر را به ‌صورت متن دریافت نمایند. مثال: Quranf 12 2 (شماره 12 سوره و شماره 2 آیه می باشد).

[ یکشنبه 87/9/3 ] [ 9:15 صبح ] [ مهاجر ]

 

 

امام خامنه ای: بسیج ارزش است و بسیجی مفتخر به آن

 

هفته بسیج بر همه بسیجیان عاشق ولایت مبارک باد

 

امام خمینی(ره): «بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پر ثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق می دهد، بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدسته های رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر داده اند. بسیج میقات پا برهنگان معراج  اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام ونشانی در گمنامی و بی نشانی گرفته اند.»

امام خمینی(ره) خطاب به همه بسیجیان فرمودند: من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را می بوسم و می دانم که اگر مسؤولان نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت.

مقام معظم رهبری می فرمایند:  فرهنگ بسیجی، فرهنگ معنویت و شجاعت و غیرت و استقلال و آزادگی و اسیر خواستهای حقیر، نشدن است. روحیه بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بر دوش دارد که همان بار هدایت الهی و سعادت انسانهاست به سرمنزل برساند، لذا بسیج تمام شدنی نیست. پر چاذبه ترین جلوه های هستی در بسیج خود را نشان داد.

 


[ جمعه 87/9/1 ] [ 8:53 صبح ] [ مهاجر ]
 

 

             ولادت حضرت فاطمه معصومه(س) و آغاز هفته کرامت بر شما دوستان مبارکباد

 

 

 

نه گفتن هنر است:

 

نوجوان

قاطعیت، توانایی نشان دادن احساسات، عقاید، افکار و نیازهای خود بطور مستقیم، آشکار و صادقانه است، در حالیکه ارزش ها و قوانین دیگران مورد حمله قرار نگیرد. قاطعیت به معنای ایستادن روی خواسته های خود، نشان دادن مخالفت و عدم موافقت با پدیده ای و ماندن روی نیازهای خود بصورت واضح و مشخص است. در قاطعیت تأکید روی آن است که شما چه احساسی دارید و در نتیجه باید دنبال یک راه مثبت برای نشان دادن و بروز آن بگردید، تا اینکه بخواهید با پرخاشگری و عصبانیت عمل کنید.

هدف حل مشکل و بدست آوردن بهترین نتیجه است نه به دست آوردن یک پیروزی.

به نظر می رسد خیلی از افراد قاطعیت را با رفتارهای پرخاشگرانه و تند اشتباه می گیرند.  قاطعیت به معنای پرخاشگری، عصبانیت و حمله کردن به طرف مقابل نیست، چرا که در این وضعیت ما به قوانین دیگران احترام نمی گذاریم و به احساس طرف مقابلمان بی توجه هستیم و این ذهنیت را برای رسیدن به هدف خود انتخاب کرده ایم که: « من پیروز شدم، تو شکست خوردی.»

افرادی که اینگونه عمل می‌کنند، در واقع می‌خواهند روی خواسته‌ی خود بایستند، اما متوجه نیستند که چه اثری روی دیگران گذاشته‌اند. برخوردهایی این چنین مانع از شکل‌گیری روابط بین فردی نزدیک و مبتنی بر اعتماد و مراقبت می‌گردد.

از سوی دیگر پاسخ ما در مقابل خواسته‌ها و نظرات دیگران نباید یک پاسخ انفعالی باشد چرا که در این مورد گویی هیچ عملی رخ نداده است و هیچ تصمیمی گرفته نشده است. افرادی که منفعل عمل می‌کنند روی خواسته‌های خود نمی‌ایستند، می‌ترسند تا دیگران را از خود بیازارند، آن‌ها با بروز خشم و نارضایتی خود مشکل دارند و معمولاً احساسات خود را انکار و یا مهار می‌کنند.

هنر نه گفتن

 

چگونه می‌توانیم این مهارت را در خود افزایش دهیم؟

1- در ابتدا مشخص کنیم که چه می‌خواهیم بگوییم؟ «بلی» یا «نه» . اگر مطمئن نیستیم که چه تصمیمی می‌خواهیم بگیریم، بگوییم: لازم است مدتی فکر کنم و بگوییم که چه وقت به او پاسخ خواهیم داد.

2- نسبت به احساسات، نیازها، عقاید و نظرات خودمان، صادق و رو راست باشیم و آن‌ها را بشناسیم.

3- درخواست‌های منطقی خود را مشخص، به طور مستقیم بدون شرمندگی و محکم بیان کنیم.

4- تا جایی که امکان دارد بطور خلاصه دلیل خود را برای مخالفت بگوییم اما از دادن توضیحات زیاد خودداری کنیم.

5- اگر کاملاً متوجه خواسته و پیام طرف مقابلمان نشدیم، برای روشن شدن موضوع سؤال کنیم و توضیح بخواهیم.

6- مسئول بودن راجع به رفتار خودمان، به ما این فرصت را می‌دهد که احساس خوبی راجع به خود داشته باشیم.

7- اجازه ندهیم که دوستان، همکلاسی‌ها و اطرافیان ما، رفتارها، عقاید و ارزش‌های خود را به ما تحمیل کنند، در عوض به آنها این فرصت را بدهیم تا بدانند ما چه فکر و چه احساسی داریم؟ و چه می‌خواهیم؟

8- از کلمه‌ی «نه» استفاده کنیم و ممکن است لازم باشد در صورت انتخاب آن یک توضیحی نیز برآن بدهیم.

9- وقتی کاری را نمی‌خواهیم انجام بدهیم، بگوییم «نه» تا اینکه بگوییم: «... خوب می‌دانی، آخه من اینطور فکر نمی‌کنم...» چراکه این پاسخ نشانه‌ی تردید ماست تا قاطعیت.

10- بهتر است به جای عبارت «من نمی‌توانم ...» یا «من نباید ...» از عبارت «من تصمیم دارم که این کار را نکنم» یا «من نمی‌خواهم ...» در بیان مخالفت خود استفاده کنیم.

شاید لازم باشد در مقابل خواسته دیگران چندین بار امتناع و مخالفت خود را تکرار کنیم. نیازی نیست هربار توضیحات جدید بدهیم، فقط «نه» را تکرار کنیم و دلایل اولیه خود را بگوییم.

11- اگر طرف مقابل ما پس از هربار «نه گفتن» ما باز اصرار بر خواسته خود دارد، سکوت کنیم یا موضوع بحث را عوض کنیم یا حتی می‌توانیم مکالمه را قطع کرده و محل را ترک کنیم.

12- به قوانین دیگران اهمیت و احترام قائل می‌شویم و آن‌ها را بشناسیم.

13- می‌توانیم احساس شخصی را که خواسته‌ی او را رد کرده‌ایم، بیان کنیم تا به او بفهمانیم که متوجه شرایط او هستیم؛ مانند: «من می‌دانم که این تو را ناراحت می‌کند، اما من ...».

14- از امتنان خود احساس گناه نکنیم، این وظیفه ما نیست که مشکلات دیگران را حل کنیم.

15- اگر با تقاضای اولیه فرد، موافق نیستیم اما مایل هستیم به او کمک کنیم، می‌توانیم بطور مثال بگوییم: من نمیتوانم تمام عصر را بمانم و به تو کمک کنم، اما می‌توانم دو ساعت بمانم.

16- ما این حق را داریم که عقیده‌ی خود را عوض کنیم و به تقاضایی که در ابتدا پاسخ مثبت داده‌ایم، حالا پاسخ منفی بدهیم.

 برای نشان دادن احساس عصبانیت و ناراحتی خود از ضمیر «من» و «ما» استفاده کنیم و بگوئیم: من خیلی ناراحت می‌شوم وقتی به نظر من توجه نمی‌کنید.

17- در هنگام ارتباط با دیگران از وضعیت بدنی و تُن صدای مناسب استفاده کنیم؛ مثلاً تُن ضعیف حالت ترس، تردید و انفعال را در ما نشان می‌دهد و طرف مقابل را برای درخواست‌های غیر منطقی‌اش بی‌پرواتر می‌کند،

18- از ژست و حالات بدن خود می‌توانیم برای تأکید آنچه گفته‌ایم استفاده کنیم.

19- در مورد تقاضای خودمان: اگر طرف مقابل بار اول پاسخ منفی به تقاضای ما داد، آن را تکرار کنیم و خیلی زود از خواسته‌ی خود با اولین پاسخ منفی نگذریم.


[ پنج شنبه 87/7/18 ] [ 11:30 صبح ] [ مهاجر ]
مژده مژده بنابر اعلام قبلی خدا تو این ماه مبارک کلی از آدمها رو میبخشه
           شرایط بخشش:
                             1-پشیمان باشد.
                             2-دلشکسته باشد.
                             3-دیگه هم نخواهد از این کارها (غلطها) بکند.
                                                                                      فقط همین
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم
گفتی: فانی قریب
.:: من که نزدیکم (بقره/186
) ::.
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
.:: هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/205
) ::.
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
.:: دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! (نور/22
) ::.


گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
.:: پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید (هود/90
) ::.
گفتم: با این همه گناه... آخه چیکار میتونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
.:: مگه نمیدونید خداست که توبه رو از بندههاش قبول میکنه؟! (توبه/104
) ::.
گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
.:: (ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر/2-3
) ::.
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
.:: خدا همهی گناهها رو میبخشه (زمر/53
) ::.
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو میبخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
.:: به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ (آل عمران/135
) ::.
گفتم: نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتیشم میزنه؛ ذوبم میکنه؛ عاشق میشم! ... توبه میکنم
گفتی: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
.:: خدا هم توبهکنندهها و هم اونایی که پاک هستند رو دوست داره (بقره/222
) ::.
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
.:: خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر/36
) ::.
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههاش بر شما درود و رحمت میفرستن تا شما رو از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیارن . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/43-41
) ::.


[ پنج شنبه 87/6/14 ] [ 2:46 عصر ] [ مهاجر ]

خوابی دیدم....

خواب دیدم درساحل با خدا قدم میزنم.در آسمان صحنه هایی از زندگی ام برق می زند. در هر صحنه دو جفت جای پا دیدم؛یکی جای پای من و دیگری جای پای خدا.

وقتی آخرین صفحه در مقابلم برق زد، به پشت سر و به جای پاهای روی شن نگاه کردم. فهمیدم که چندین بار در طول مسیر زندگی ام فقط یک جفت جای پا روی شن بوده است و همچنین فهمیدم که این در سخت ترین و غمگین ترین دوران زندگی ام بوده است.

این واقعاً برایم ناراحت کننده بود و درباره اش از خدا سؤال کردم....

خدایا تو گفتی اگر به دنبال تو بیایم در تمام راه با من خواهی بود ولی دیدم که در سخت ترین دوران زندگی ام فقط یک جفت جای پا وجود داشت؛ نمی فهمم چرا هنگامی که بیش از هر وقت دیگر به تو نیاز داشتم مرا تنها گذاشتی؟!!

       خدا پاسخم داد :

                   بنده ی بسیار عزیزم !       

        من درکنارت هستم و هرگز تنهایت نخواهم گذاشت؛

        اگر درآزمونها و رنجها فقط یک جفت جای پا دیدی

        زمانی بود که تو را در آغوش خود حمل می کردم.
[ پنج شنبه 87/6/14 ] [ 10:42 صبح ] [ مهاجر ]

                           صحبتهای شناسنامه باشما

تو کشور عزیز ما ایران مرسومه که هر کی متولد میشه،یه چند برگ کاغذ بهش میدن به نام شناسنامه. این شناسنامه حرفهای قشنگی براتون داره، ببینید:

1.طبق صفحه ی اول وآخر من، ورود انسان به دنیا موقتی است و خروج او از دنیا قطعی است.پس همه مسافرید و باید سبکبار و بی تعلق به دنیا، برای آزمایش آماده و برای حرکت و پویش،عاشق باشید.

2.طبق شماره ی من،هر فردی، شخصیت و هویت مخصوصی دارد که قابل انتقال به غیر نیست.پس از هر گونه مقایسه کردن خود با دیگران باید بپرهیزید و مانند هر موجود زنده ای، فقط هویت و شخصیت و استعدادهای خودتان را شکوفا کنید.

3.آنها که صفحه ی آخرم را نمی بینند می پندارند که میتوانند در دنیا،جاودانه باشند.

4.قبل از بلوغ و رشد اجتماعی تو، من عکسی ندارم اما وقتی به سن بلوغ و سن قانونی و ازدواج میرسی،عکس صورت تو را به من الصاق می کنند. اما شناسنامه ی اصلی تو به تفکر،تعقل،تعهد و سیرت تو بستگی دارد. مانند افراد خودیافته و بالغ، بکوش سیرتت زیباتر از صورتت باشد.

5.فاصله صفحه اول و آخر مرا لحظه ها پر می کنند و سرنوشت تو محصول همین ثانیه ها و لحظات است و چون سرنوشت را هرگز نمی توان از سر، نوشت ، پس هر لحظه زندگی خود را خوب و زیبا مهندسی کن.

6.صفحه دوم من می گوید:در همه زندگی تو حادثه ای حیاتی تر و مهمتر از هنر ازدواج نیست.پس با مدیریت غرائز و احساسات خود و پرهیز از هرگونه خودارضایی،زنا و پلیدی،ازدواج و زندگی مشترک خود را زیبا و پاک و سالم نگهدار و با صبر و منطق آن را معماری کن.

7.سفیدی صفحه آخرم می گوید:خروج یا اخراج تو از دنیا ناگهانی و در زمانی نامعلوم رخ می دهد پس با مراقبت دائمی و محاسبه در آخر هر روز،حسابت را با خود و خالق و خلق،صاف و روشن نگهدار.

8.گریان آمدی و خلائق باشادی،تورا در آغوش گرفتند.چنان زیبا زندگی کن که با رفتنت،همه گریان باشند و تو در آغوش و بر بال فرشتگان باشی.

9. من شناسنامه ی توأم و با تو متولد شدم و با رفتنت باطل می شوم.


[ پنج شنبه 87/6/14 ] [ 10:5 صبح ] [ مهاجر ]

خاطراتی از سردار شهید حاج ابراهیم همت

آخرین صحبت شهید همت  "تنها حرکت در راه خدا مهم است، خداوند شکست می دهد، پیروزی می دهد، عملیات به دست دیگری است و دست ما نیست، ما این جنگ را با خون پیش می بریم

 نه. من مطمئنم

  چنگ زد توی خاک‌ها و گفت «این آخرین عملیاتیه که من دارم می‌جنگم.»

  اصلا همتِ چند روز پیش نبود. خیلی گرفته بود. همیشه می‌گفت «دوست دارم بمونم 

  و اون‌قدر درد بکشم که همه‌ی گناهام پاک بشه.» می‌گفت «دلم می‌خواد زیاد عمر کنم

  و به اسلام و انقلاب خدمت کنم.» ولی این روزها از بچه‌ها خجالت می‌کشید. 

  میگفت «نمی‌تونم جنازه‌هاشونو ببینم.»

  ماندن براش سخت شده بود.

  گفتم «این چه حرفیه حاجی؟ قبلاً هرکی این حرف‌ها رو می‌زد می‌گفتی نگو. حالا

  خودت داری می‌گی.»

ا انگار دردش گرفته باشد، مشتش را محکم‌تر کرد و گفت «نه. من مطمئنم.»

 

  قمقمه‌ها را یکی یکی پر کرد و برگشت 

  آقا مرتضی! یه نفر رو بفرست خط، ببینیم چه خبره.

  هرکس می‌رفت، دیگه برنمی‌گشت. همان سه‌راهی که الآن می‌گویند سه‌راهی 

   همت. خیلی کم می‌شد بچه‌ها بروند و سالم برگردند.

آ  آقا مرتضی سرش را پایین انداخت و گفت «دیگه کسی رو ندارم بفرستم، شرمنده.»

 حاجی بلند شد و گفت «مثل این که خدا طلبیده.» و با میرافضلی سوار موتور شدند 

   که بروند خط.

  عراق داشت جلو می‌آمد. زجاجی شهید شده بود و کریمی توی خط بود. بچه‌هااز ا شدت عطش، قمقمه‌ها را می‌زدند لب هور،‌ جایی که جنازه افتاده بود،‌ و از همان

ا  استفاده می‌کردند.

  روی یک تکه از پل‌هایی که آن‌جا افتاده بود سوار شد. هفت هشت تا از قمقمه‌های 

 بچه‌ها دستش بود. با دست آب را کنار می‌زد و می‌رفت جلو؛‌ وسط آب،‌ زیر آتش. آن‌جا     آب زلال‌تر بود. قمقمه‌ها را یکی یکی پر کرد و برگشت.

 
   من با عجله اومدم که نماز اول وقتم از دست نره

سر تا پاش خاکی بود. چشم‌هاش سرخ شده بود؛ از سوز سرما. دو ماه بود ندیده بودمش.

       -  حداقل یه دوش بگیر، یه غذایی بخور. بعد نماز بخون.

سر سجاده ایستاد. آستین‌هاش را پایین کشید و گفت «من با عجله اومدم که نماز اول وقتم از دست نره.»

کنارش ایستادم. حس می‌کردم هر آن ممکن است بیفتد زمین. شاید این‌جوری می‌توانستم نگهش دارم.

     من کیلو متری میخوابم 

تا دو سه‌ی نصفه شب هی وضو می‌گرفت و می‌آمد سراغ نقشه‌ها و به دقت وارسیشان می‌کرد. یک‌وقت می‌دیدی همان‌جا روی نقشه‌ها افتاده و خوابش برده.

خودش می‌گفت «من کیلومتری می‌خوابم.» واقعاً همین‌طور بود. فقط وقتی راحت می‌خوابید که توی جاده با ماشین می‌رفتیم.

عملیات خیبر،‌ وقتی کار ضروری داشتند،‌ رو دست نگهش می‌داشتند. تا رهاش می‌کردند،‌بی‌هوش می‌شد. این‌قدر بی‌خوابی کشیده بود.


[ سه شنبه 87/6/12 ] [ 4:24 عصر ] [ مهاجر ]
<   <<   6   7      >
درباره وبلاگ
امکانات وب