سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سکوی پرواز
مسلک وهابى منسوب به شیخ محمد فرزند "عبدالوهاب" نجوى است و این نسبت از نام پدر او "عبدالوهاب" گرفته شده است.
به گفته برخى از دانشمندان، علت اینکه این مسلک را بنام خود شیخ محمد نسبت نداده اند یعنى "محمدیه" نگفته اند. این است که مبادا پیروان این مذهب نوعى شرکت با نام پیامبر (ص) پیدا کنند. و از این نسبت سوء استفاده نمائید.
شیخ محّمد در سال 1115 هجرى قمرى در شهر "عُیینَه" از شهرهاى "نجد" تولد یافت. پدرش در آن شهر قاضى بود. شیخ از کودکى به مطالعه کتب تفسیر و حدیث و عقائد سخت علاقه داشت، و فقه حنبلى را نزد پدر خود که از علماء حنبلى بود، آموخت.
وى از آغاز جوانى بسیارى از اعمال مذهبى مردم "نجد" را زشت مى شمرد در سفرى که به زیارت خانه خدا رفت بعد از انجام مناسک به مدینه رهسپار شد در آنجا توسل مردم را به پیامبر در نزد قبر آن حضرت انکار کرد سپس به نجد مراجعت نمود و از آنجا به بصره رفت به این قصد که از بصره به شام رود، مدتى در بصره ماند و با بسیارى از اعمال مردم به مخالفت پرداخت، ولى مردم بصره وى را از شهر خود بیرون راندند. در راه میان "بصره و شام" زبیر نزدیک بود از شدت گرما و تشنگى و پیاده روى هلاک شود، اما مردى از اهل زبیر مى خواست از زبیر به شام سفر کند ولى چون توشه و خرج سفر به اندازه کافى نداشت مقصد را عوض کرد و رهسپار شهر احسا شد و از آنجا آهنگ شهر حریمله از شهرهاى نجد را نمود.‏
در این هنگام که سال 1139 بود، پدرش عبدالوهاب از عینبه به حریمله انتقال یافته بود.
شیخ محمد، ملازم پدر شد و کتابهائى نزد او فرا گرفت و به انکار عقائد مردم نجد پرداخت به این مناسبت میان او و پدرش نزاع و جدال در گرفت همچنین بین او و مردم نجد منازعات سختى رخ داد و این امر چند سال دوام یافت تا اینکه در سال 1153 پدرش شیخ عبدالوهاب از دنیا رفت.
شیخ محمد پس از مرگ پدر به اظهار عقاید خود و انکار قسمتى از اعمال مذهبى مردم ادامه داد و جمعى از مردم حریمله از او پیروى کردند و کار وى شهرت یافت وى از شهر حریمله به شهر عینبه رفت، رئیس وقت عینبه عثمان شیخ محمد نیز در مقابل اظهار امیدوارى کرد که همه اهل نجد از عثمان بن حمد اطاعت کند.
خبر دعوت شیخ محمد و کارهاى او به امیر احسا رسید، وى نامه هایى براى عثمان نوشت که نتیجه اش این شد که عثمان عذر شیخ محمد را خواست.
شیخ محمد به او پاسخ داد که اگر مرا یارى کنى تمام نجد را مالک مى شوى، اما عثمان از او اعراض کرد و او را از شهر عینبه بیرون راند.
شیخ محمد در سال 1160 پس از آنکه از عینبه بیرون رانده شد رهسپار درعیه از شهرهاى معروف نجد گردید. در آن وقت امیر درعیه محمد بن مسعود (جد آل مسعود) بود وى به دیدن شیخ رفت و عزت و نیکى را به او مژده داد. شیخ نیز قدرت و غلبه بر همه بلاد نجد را بوى بشارت داد و بدین ترتیب ارتباط میان شیخ محمد و آل مسعود آغاز گردید.
یکى از بزرگترین نقاط ضعف برنامه زندگى شیخ این است که با مسلمانانى که از عقائد کذائى او پیروى نمى کردند، معالمه کافر حربى مى کرد و براى جان و ناموى آنان ارزشى قائل نبود.
جنگهائى که وهابیان در نجد و خارج نجد از قبیل یمن و حجاز و اطراف سوریه و عراِ راه انداختند برهمین پایه بوده، هر شهرى که با جنگ و غلبه بر آن املاک خود قرار مى دادند و الّا به غنایمى که بدست مى آوردنداکتفاء مى کردند.
کسانى که با عقائد او موافقت مى کردند و دعوت او را مى پذیرفتند باید با او بیعت مى کردند و اگر کسانى به مقابله برخیزند باید کشته شوند و اموالشان تقسیم گردد، طبق این رویه از اهالى قریه مضول در شهر احسا سیصد مرد را به قتل رسانیدند و اموالشان را به غارت بردند.
شیخ محمد بن عبدالوهاب در سال 1206 درگذشت. و پس از شیخ محمد پیروان او به همین روش ادامه دادند مثلاً در سال 1216 امیر مسعود و هابى سپاهى مرکب از بیست هزار مرد جنگى تجهیر کرد و به شهر کربلا حمله ور شد. کربلا در این ایّام در نهایت عظمت و شرف بود. زائرین ایرانى و ترک و عرب بدان روى مى آوردند، مسعود پس از محاصره شهر سرانجام وارد آن گردید و کشتار سختى از ملاضمین و ساکنین آن نمود.
سپاه وهابى در شهر کربلا رسوائى به بار آورد و پنج هزار تن را به قتل رسانیدند پس از آن به طرف خزینه هاى مردم امام حسین (ع) حمله ور شده و اموال آنرا به غارت بردند.
از زمانیکه شیخ محمد بن عبدالوهاب عقائد خود را ابراز و مردم را به پذیرفتن آنها دعوت کرد، گروه زیادى از علماى بزرگ به مخالفت با عقائد او پرداختند، نخستین کسى که به شدت با او مخالفت برخاست پدرش عبدالوهاب و سپس برادرش شیخ سلیمان بن عبدالوهاب بودند که هر دو از علماى حنبلى محسوب مى شوند.
 شیخ محمد بن عبدالوهاب مبتکر و آورنده عقاید وهابیان نیست بلکه قرنها قبل از او این عقائد بصورتهاى گوناگون از افرادى مانند ابن تیمیه و شاگرد او ابن القیم اظهار شده است ولى بصورت مذهب تازه اى در نیامده و طرفداران زیادى پیدا نکرده بود.
ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم معروف به ابن تیمیه از علماى حنبلى که در 728 هجرى قمرى در گذشته است.
وى عقائد و آرائى برخلاف معتقدات عموم فرقه هاى اسلامى اظهار مى داشت و پیوسته مورد مخالفت علماى دیگر قرار داشت و به عقیده محققین همین عقائد بعداً اساس معتقدات وهابیان را تشکیل داده است.
در مقابل عقائد ابن تیمیه از طرف علماء اسلام، بالاخص علماء اهل سنت دو کار صورت گرفت:
1) نقد عقائد و آراء او و تألیف کتب فراوان از جمله این کتب:
ـ شفاء السقام فى زیارة قبر خیر الا نام ـ نویسنده تقى الدین سبکى.
ـ دفع الشبهه ـ تقى الدین المصنى و...
2) مراجع فتوى اهل تسنن در عصر ابن تیمیه به تفسیق و تکفیر وى برخاسته و او را بدعت گذارى مى دانستند.
غائله ابن تیمیه با مرگ او در سال 728 در زندان شام فروکش کرد و شاگرد معروف او ابن القیم هر چند به ترویج افکار استاد خود پرداخت ولى آثارى از آن باقى نبود تا اینکه فرزند عبدالوهاب تحت تأثیر افکار این تیمیه قرار گرفت و آل مسعود براى تحکیم پایه هاى امارت خود در منطقه نجد به حمایت از او برخاستند و باعث زنده شدن و رشد این افکار گردید و متأسفانه باعث ایجاد فرقه اى جدید در جامعه مسلمین گردید.
[ جمعه 88/9/20 ] [ 6:45 عصر ] [ مهاجر ]

بحث اوّل: وهابیان و تعمیر قبور اولیاء خدا:
از مسائلى که وهابیان درباره آن حساسیت خاصى دارند مسأله تعمیر قبور و ساختن بنا بر روى قبور پیامبران و اولیاء الهى و صالحان است.
براى نخستین بار این مسأله را ابن تیمیه و شاگرد معروف او ابن القیم عنوان کرد و بر تحریم ساختن بناء و لزوم ویرانى آن، فتوى داده اند:
یجبُ هَدْمُ المشاهِدِ التّى بُنیت على القُبور، و لایُجوزُ ابقاءَهابَعد القدرةِ على هَدُمِها و إبطالُما یومّا و احداً.
ترجمه: ویران کردن بنائى که روى قبور ساخته شده است، واجب است و سپس از قدرت بر ویران کردن آن، ابقاءاش بهمان صورت حتى یک روز هم جائز نیست.
در سال 1344 هجرى قمرى که سعودیها بر مکه و مدینه و اطراف آن تسلط پیدا کردند، به فکر افتادند که براى تخریب مشاهر بقیع و آثار خاندان رسالت و صحابه پیامبر مستمسکى بدست آوردند و با گرفتن فتوا از علماء مدینه، راه تخریب آنرا هموار کنند، از این جهت قاضى القضات نجد سلیمان بن بلیهد را روانه مدینه کردند که وى مسائل مورد نظر آنان را از علماء آنجا استفتاء کند، از این جهت او سؤالها را به گونه اى طرح کرد که پاسخ آنها مطابق با نظریه وهابیان در خود سؤال گنجانیده شده بود، قسمتها از سؤالها به شرح ذیل است:
سؤال:
علماء مدینه منوره که خدا فهم و دانش آنان را زیاد کند درباره ساختن بناء بر قبور، و مسجد قرار دادن آن چه مى گویند، آیا جائز است یا نه و اگر جائز نیست و به شدّت در اسلام ممنوع مى باشد، آیا تخریب و ویران کردن و جلوگیرى از گزاردن نماز در کنار آن لازم و واجب است یا نه
اگر در یک زمین وقفى مانند بقیع که قبه و ساختمان بر روى قبور مانع از استفاده از قسمتهائى است که روى آن قرار گرفته است. آیا این کار غصب قسمتى از وقف نیست که هر چه زودتر باید رفع گردد و تا ظلمى که بر مستحق شده است از بین برود.
علماء مدینه در محیط پر از ارعاب و تهدید به سؤال شیخ چنین پاسخ گفتند:
بناء بر قبور بطور اتفاِ ممنوع است. به گواهى احادیثى که بر ممنوعیت آن دلالت مى کنند بدین جهت گروهى بر تخریب و ویران کردن آن فتوى داده اند و در این مطلب به حدیثى که ابى الهیاج از على نقل کرده است استناد جویند که به او فرمود: من تو را بر کارى مبعوث مى کنم که رسول خدا مرا براى آن برانگیخت، هیچ تصویرى را نمى بینى مگر اینکه آنرا محو کن و قبرى را مشاهده نمى کنى مگر اینکه آنرا مساوى و برابر بنما.
بطور خلاصه مى توان گفت وهابیان درباره تعمیر قبور غالباً به دو دلیل تکیه کرده اند :
1ـ اتفاِ علماء اسلام بر تحریم آن.
2ـ حدیث ابى الهیاج از امیرالمؤمنان على (ع).

تحلیل دلیل وهابیان:
براى بررسى دقیق دلیل وهابیان، آنرا با قرآن محک مى زنیم و سپس اجماع علماء و سیره مسلمین و حدیث ابى الهیاج را مورد بررسى قرار مى دهیم.ادامه مطلب...

[ جمعه 88/9/20 ] [ 6:0 عصر ] [ مهاجر ]

چندسالی است که بعد از جنگ خشکسالی شده و زمستان نداریم. اصلا دیگر حال خواندن دعای کمیل، ندبه، توسل و زیارت عاشورا نداریم؛ چراکه همیشه مشغول نگاه کردن به این سریال و آن برنامه هستیم. همه افسانه جومونگ را می پسندند و همه (جومونگ) وسوسانو و .... را می شناسند اما باکری ها و برزگرها را کسی به خاطر نمی آورد.

این روزها با خط سریع السیر بی تقوایی زودتر به مقصد می رسیم .او رژانس امر به معروف ضعیف و خیابان امر به منکر شلوغ است و اتوبان بلا تکلیفی نیز یکطرفه است. در ادارات باید از خط ویژه ... عبور کنی و گرنه در ترافیک ناآشنایی این اتاق و آن اتاق و فردا و پس فردا می مانی.

غیبت واجب است و صداقت حرام و ایثار و فداکاری مکروه. درختان ربا خوب بار می دهد، غربت در اینجا بیداد میکند و حضرت ولی عصر (عج) از همه غریب تر است.

پولداری و خوشبختی حرف اول را می زند. باسوادها بی مدرک اند و بی سوادها با مدرک. جنگل های گناه روز به روز وسیع تر میشوند و نفس کشیدن سخت تر. عکس های دوران وفاداری را می سوزانند و بعضی ها به اسم تمدن به گردنشان زنگوله می اندازند و ابرو می گیرند و لباس خواهر و برادرکوچک تر را می پوشند و افتخار می کنند.

بچه ها پیتزا و همبرگر را درست تلفظ میکنند و وقتشان را با بازی های کامپیوتری می گذرانند. آنها می نشینند و دسته جمعی سریال "امپراطور دریا" و فیلم "مرد عنکبوتی" را با لذت تمام تماشا میکنند؛ برای سیلی خوردن یک هنرپیشه گریه میکنند و دیگر وقت ندارند که به سیلی خوردن حضرت زهرا (س) فکر و خون دل خوردن های حضرت علی (ع) را لمس کنند؛

آنهایی که میخواهند عشق را از فیلم های هندی یاد بگیرند نه از امام حسین (ع) و حضرت زینب(س) شجاعت را در فیلم های آمریکایی می بینند نه در عملیات چریکی شهید چمران و شهدای گمنام.

کاش شهدا را فراموش نکنیم؛ کاش طنین صدای شهید آوینی را با صدای نکره مایکل جکسون عوض نکنیم، کاش مثل آن روزها ایثار و فداکاری را در خون داشته باشیم، کاش غیبت و بدگویی نکنیم، کاش اختلافات شخصی را در کارهای اداری دخالت ندهیم و کاش وکاش وکاش...
[ یکشنبه 88/8/17 ] [ 9:8 عصر ] [ مهاجر ]

قرار بود یه سری شبهات وهابی ها رو همراه با پاسخش مطرح کنم تا جوونای شیعه با استدلال و محکم پاسخگوی آنها باشد و احیانا اگه شک و شبهه ای دارند برطرف بشه.

 

شبهه 1:

در میان فرزندان حضرت علی (ع) نام های ابوبکر و عمر وعثمان هم هست. اگر حضرت با خلفا مخالف بود و آنان را غاصب حق خود می دانست چرا نام آنان را بر فرزندان خود گذاشت هیچ کس نام دشمنش را بر فرزند خود نمیگذارد.

پاسخ:

امیرمؤمنان (ع) ده ها فرزند داشت که از جمله آنان عثمان فرزند ام البنین و عمر فرزند ام حبیب و ابوبکر فرزند لیلی بود و در ان زمان اشخاص متعددی این نام ها را داشتند و اختصاص به خلفای ثلاثه نداشت مثلابیست نفر از اصحاب رسول خدا(ص) نامشان عمر بود.بنابراین نباید کسی این نتیجه نادرست را بگیرد و بگوید امیر مؤمنان(ع) نام خلیفه ثانی را مثلا بر یکی از فرزندان خود گذاشت زیرا این نام به او اختصاص نداشت.

شبهه 2:

شیعه می گوید در زمان ابوبکر فاطمه زهرا(س) مورد اهانت قرار گرفته و بدن او آسیب دیده و خانه ی او را می خواستند آتش بزنند اگر این گفته ها درست است چرا حضرت علی (ع) با ان شجاعتی که داشت مانع ظالمان نشد.

پاسخ:

انچه شجاعت امیر مؤمنان (ع) را بیش از شرکت او در جنگها ثابت میکند همین صبر و تحمل ظلم ها به خاطر بقاء اسلام و به خطر نیفتادن آن است. امیرمؤمنان می دید هرگونه مقابله و قیام و درگیری به ضرر اصل اسلام است و دشمنان او هم از این شرائط سوء استفاده کردند و فاطمه زهرا(س) از اثر ستم های آنان شهیده شد.

شبهه 3:

شیعه می گوید امامان ما علم غیب دارند و تاریخ وفات خود را می دانند و نیز می گوید برخی از آنها مسموما از دنیا رفته اند سؤال این است که اگر امام بداند اب یا میوه یا غذایی که به او می دهند مسموم است و در عین حال بخورد و بمیرد خودکشی کرده است.

پاسخ:

پاسخ این پرسش به روش ها و بیان های مختلف صدها سال است که در کتابهای اعتقادی و حدیثی شیعه مطرح شده است و مشکل ما با مخالفانمان بیشتر از این جهت است که انان با کتاب های ما بیگانه اند وآنها را به قصد فهمیدن و رفع اشکال مطالعه نمی کنند و حتی کتاب های ما در کتابخانه های آنها یا نیست یا مورد استفاده قرار نمی دهند.

یکی از پاسخ های این پرسش این است که هر کس از راه معمولی (نه علم غیب) به مسموم بودن غذایی واقف شود حرام است که با اختیار خود آن را بخورد اماعلم از راه های غیر معمولی (مانند علم غیب) مسئولیت اور نیست.

شیعه معتقد است که امامان (علیهم السلام)علم غیب دارند و مثلا می دانند که چه کسی مرتکب دزدی شده است اما به این علم یعنی علم از راه غیر معمولی نباید ترتیب اثر دهند و مثلا انگشتان دست آن دزد را قطع نمایند.

مشروح این پاسخ را در رساله علم امام علامه طباطبایی صاحب تفسیر گرانقدر المیزان ببینید.

شبهه 4:

آیا پیامبر (ص) بر تربت قبر امام حسین (ع) سجده کرده است یانه؟ اگر اینطور سجده نکرده است چرا شما انجام می دهید.

پاسخ:

در فقه امام جعفرصادق(ع) سجده بر هر خاکی جایز است اما سجده به خاک قبر سیدالشهداء(ع)مستحب و دارای ثواب های فراوان است و قول امام صادق(ع)به دلیل حدیث ثقلین برای همگان حجت است.

ای سؤال مانند این است که کسی بگوید آیا رسول خدا کتاب صحیح بخاری می خوانده است یا نه؟ اگر نمی خوانده چراشما سنی ها می خوانید حتما پاسخ می دهند که ان کتاب زمان رسول خدا نبوده است تا حضرت بخواند یا نخواند.

در مورد این سؤال هم باید گفت تربت قبر حضرت سیدالشهداء(ع) در زمان رسول خدا(ص) نبوده است تا حضرت بر ان سجده کند.

واینکه می گویند جبرئیل مقداری از خاک کربلا را برای پیامبر(ص) آورد مربوط به عالم مادی ما نیست.

شبهه 5:

شیعه می گویند که "معاویه کافر بوده است" پس حضرت حسن که با معاویه صلح کرد به نفع یک کافر از خلافت کناره گیری کرده است و این با معصوم بودن او متضاد است

پاسخ:

اولا ممکن است شرائطی پیش آید که با کافر هم صلح واقع شود نمونه آن صلح حدیبیه رسول خدا(ص) است.

و ثانیا بارها گفته شد شیعه خلفا و معاویه و خلفای بعدی را غاصب حق علی(ع) و اهل بیت(علیهم السلام) میدانند.

بله شیعه میگوید یزیدبن معاویه که ظاهرا مسلمان است در باطن و واقع کافر است و به اسلام تظاهر منافقانه دارد و این

مطلب درباره دشمنان علی (ع) به علت اعمالی که انجام داده اند درک کردنی است.

 

شبهه6:

اگرهزاران نفر در غدیر خم حضور داشتند و از پیامبر مساله امامت حضرت علی(ع)راشنیدند پس چرا بعد از وفات رسول خدا(ص)به ابوبکر که در مسند خلافت نشست حتی یک نفر هم اعتراض نکرد.

پاسخ:

بااینکه مخالفان با امامت علی(ع) برای پیشرفت هدف خود صحنه ای پراز ترس و هراس و ارعاب ایجادکرده بودند وحتی به دختررسول خدا(ص) هم رحم نکردند برخلاف آنچه در سؤال آمده که حتی یک نفر اعتراض نکرد در کتاب های شیعه و سنی نقل شده که دوازده نفر از مهاجر و انصار در مسجد حاضرشدند و صریحا و علنا به ابی بکر و غصب او خلافت را اعتراض نمودند و نام آنها به این شرح است:

عمروبن سعید مقدادبن اسود ابی بن کعب عماربن یاسر ابوذر غفاری سلمان فارسی سهل بن حنیف ابو ایوب انصاری ابوهیثم بن تیهان عبدالله بن مسعودبریده اسلمی خزیمه بن ثابت.

اما با نقشه هایی که انجام شده بود و مردم فریب خورده بودند این مخالفت ها نمیتوانست اثر چندانی داشته باشد.

علامه مجلسی(ره) در بخارالانوار گوید داستان اعتراض دوازده نفر را اگر فقط مورخان شیعی نقل کرده بودند ما از نقل ان خودداری می کردیم زیرا ممکن بود بگویند ما روایت شیعیان را قبول نداریم اما چون محمدبن جریر طبری صاحب تاریخ طبری در کتاب مناقب اهل البیت(علیم السلام) و نیز احمدبن محمد طبری معروف به خلیلی نیز در کتاب خود یاد کرده است نقل کردیم.

شبهه7:

حضرت علی (ع) که می دانست خداوند او را امام قرار داده است پس چرا با خلفا بیعت کرد؟

پاسخ:

بارها گفتیم که حضرت علی(ع) در آن شرایطی که پیش آمده بود اختلافات داخلی و درگیری میان خود مسلمانان را به صلاح اسلام نمی دید و از این جهت مخالفت با آنان را با آرامی بیان کرد و مدتی هم از بیعت امتناع نمود و از این رو به در خانه اش رفتند و خانه را آتش زدند اما هنگامی که دید مخالفت او و امتناع او اثری ندارد برای پیشرفت کارها و جلوگیری از برخی اشتباهات خلفا با آنها در حدی که مسئولیت داشت همکاری نمود و این همکاری از مصداق های تقیه مداراتی است که به حکم عقل و شرع در برخی موارد واجب است.

اینکه گفته می شود قدرت داشت مخالفت کند یانه؟ پاسخش این است که قدرت داشت اما حفظ اسلام را لازم میدانست لذا با وجود قدرت از ایجاد اختلاف خودداری کرد و با مظلومیت تمام صبر کرد.

شبهه8:

حدیث کساء شامل علی و فاطمه و حسن و حسین است و تطهیر شامل آنها می گردد پس دلیل عصمت بقیه امامان شیعه چیست ؟

پاسخ:

همان علی و فاطمه و حسن و حسین که به حکم آیه تطهیر به اعتراف شما معصوم هستند مساله امامت و عصمت امامان بعدی را بیان کرده اند و روشن است که گفتار معصوم حجت است.

شبهه9:

اگر غیبت امام دوازدهم از ترس ستمگران است چرا در زمانی که شیعه قدرت داشت مانند زمان شاهان صفوی ظهور نکرده است.

پاسخ:

فلسفه غیبت امام زمان(عج) فقط ترس از ستمگران نیست دست کم یکی از کتاب های مربوط به امام زمان مانند کتاب دادگستر جهان را بخوانید تا گرفتار این اشتباه نشده و بی جهت مطلبی را به شیعه و دانشمندان شیعه و کتابهای شیعه نسبت ندهید.

شبهه10:

اگر علی(ع) بعد از پیامبر امام بر حق بود پس چرا در مدتی که رسول خدا(ص) بیمار بود حتی در یک نماز پیشنماز مردم نشد.

پاسخ:

شاید چون نمیخواست راه برای دیگران باز شود و از امام جماعت شدن در آن ایام سوءاستفاده کنند چنانکه این مطلب پیش آمد و ابوبکر بدون دستور رسول خدا(ص) امام جماعت شد و به محض اینکه رسول الله(ص) متوجه گردید باحالت بیماری به مسجد آمد و او را کنار زد.

 


[ پنج شنبه 88/7/16 ] [ 9:52 صبح ] [ مهاجر ]

سلام بر پاره های دل ملت.

سلام بر شهیدان بی بدن و بدن های بی کفن.

سلام بر تابوت های سبک و سبک بالان چابک.

سلا بر سوره های عزت و آیه های غیرت.

سلام بر سجده های متصل به ملکوت و دست های غرق در قنوت.

سلام بر زایران کربلا و لاله های نینوا.

سلام بر چشمان منتظر مادران و بغض های سنگین پدران.

سلام بر سینه های پرسوز خواهران و آه استخوان سوز برادران.

سلام بر شما شهیدان

سلام بر شما که شهیدید و شاهد.

 


[ جمعه 88/7/3 ] [ 8:42 عصر ] [ مهاجر ]
درباره وبلاگ
امکانات وب